دفع كردن.
دفع كردن ، رد كردن ، نپذيرفتن ، جلوگيري كردن از، بيزار كردن ، مقابله كردن.
حالت دفع ، دفع شدني.
زننده ، مانع ، دافع ، راننده ، بيزار كننده.
دافع ، زننده.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains