Farsi Dictionary

Pry

بادقت نگاه كردن ، كاوش كردن ، فضولا نه نگاه كردن ، با ديلم يا اهرم بلند كردن ، اهرم ، ديلم ، كنجكاوي ، فضولي ، فضول.

Pryer

فضول ، مداخله گر.

prying

کنجکاو

Keyword

Criteria