Farsi Dictionary

Prig

شخص منفور، ميخ كوچك ، ادم خودنما، نكته گير، ايرادگير، كش رفتن ، دزديدن ، التماس كردن ، دله دزد.

Priggish

خودنما، ايرادي ، سخت گير.

Priggism

دزد خويي ، اندك بيني ، تعصب سخت مذهبي (priggery نيزگفته ميشود).

Keyword

Criteria