كرسي رياست را اشغال كردن ، رياست كردن بر، رياست جلسه را بعهده داشتن ، اداره كردن هدايت كردن ، سرپرستي كردن.
رياست ، نظارت ، مقام يا دوره رياست جمهوري.
رءيس ، رءيس جمهور، رءيس دانشگاه.
وابسته به رياست جمهور.
حكومت جمهوري.
مقام رياست جمهور.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains