Farsi Dictionary

Preserve

قرق شكارگاه ، شكارگاه ، مربا، كنسروميوه ، نگاهداشتن ، حفظ كردن ، باقي نگهداشتن.

Preserver

محافظ، نگهدارنده.

preserved

محفوظ

Keyword

Criteria