باحق شفعه خريدن ، حق تقدم پيدا كردن ، پيشدستي كردن.
قبضه كردن ، به انحصار دراوردن.
حق شفعه ، پيشدستي.
وابسته به حق شفعه ، وابسته به پيشدستي.
قبضه اي ، انحصاري.
داراي حق شفعه ، شريك داراي حق تقدم در خريد، پيشدستي كننده.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains