پودر، پودر صورت ، گرد، باروت ، ديناميت ، پودر زدن به ، گرد زدن به ، گرد ماليدن بصورت گرد دراوردن.
دبه باروت.
چليك يابشكه باروت ، چيز قابل انفجار.
اسباب پودر زني.
مستراح يا توالت زنانه.
گرد مانند، پودري ، پودر مانند.
پودر
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains