Post |
پست ، چاپار، نامه رسان ، پستچي ، مجموعه پستي ، بسته پستي ، سيستم پستي ، پستخانه ، صندوق پست ، تعجيل ، عجله ،ارسال سريع ، پست كردن ، تير تلفن وغيره ، تيردگل كشتي وامثال ان ، پست نظامي ، پاسگاه ، مقام ، مسلوليت ، شغل ، اگهي واعلا ن كردن. |
Post |
پست ، شغل ، پست كردن ، بديوار زدن. |
Post chaise |
(م.م.) كالسكه پست. |
Post communion |
دعاي بعد از عشاء رباني. |
Post exchange |
فروشگاه اختصاصي پادگان ارتش. |
Post free |
(postpaid=) بدون نياز به تمبر زدن. |
Post hoc |
(لا تين) پس از اين. |
Post horse |
اسب چاپاري. |
Post indexing |
شاخص گذاري بعدي ، فهرست سازي بعدي. |
Post juvenal |
بعد از جواني. |
Post mortem |
پس از واقع ، پس از مرگ. |
Post mortem dump |
روگرفت پس از واقعه. |
Post obit |
قابل اجرا پس از مرگ ، بعد از فوت. |
Post office |
پستخانه ، اداره مركزي پست. |
Post processing |
پس پردازي ، پس پردازش. |
Post processor |
پس پرداز. |
Post road |
(م.م.) جاده پستي ، جاده چاپارخانه دار. |
Postage |
حمل بوسيله پست ، ارسال پست ، مخارج پستي ، حق پستي ، تمبر پستي. |
Postal |
پستي ، وابسته به پستخانه. |
Postal |
پستي. |
Postaxial |
درپشت محور بدن. |
Postbellum |
(امر.) پس از جنگ. |
Postbox |
(mailbox=) صندوق پست. |
Postboy |
(lion، postinoil=) چاپار، چابك سوار نامه رسان. |
Postcard |
كارت پستال ، بوسيله كارت پستال مكاتبه كردن. |
Postcardinal |
(تش.-ج.ش.) واقع در پشت قلب. |
Postclassical |
مربوط به دوره بعد از كلا سيك. |
Postconsonantal |
(د.) بلا فاصله بعد از حرف بيصدا. |
Postdate |
بتاريخ ماقبل نوشتن ، تاريخ ماقبل. |
Postdiluvian |
(ز.ش.) وابسته به بعد از طوفان ، بعد از طوفان نوح. |
Postdoctoral |
پس از دكترا، مربوط به دوره فوق دكترا، درجه فوق دكتري. |
Poster |
ديوار كوب ، اعلا ن ، اگهي ، اعلا ن نصب كردن. |
Poster color |
شيشه محتوي ابرنگ وخمير رنگ. |
Posterestante |
(م.ل.) پستي كه در پستخانه ميماند تاگيرنده براي دريافت ان مراجعه كند، پست رستان. |
Posterior |
عقبي ، پسي ، عقب تر، ديرتر، خلفي ، بعداز، كفل. |
Posterity |
اولا د، اعقاب ، زادگان ، اخلا ف ، ايندگان. |
Postern |
درب عقبي ، راه فرار، واقع در عقب ، خلفي. |
Postexilic |
(درتاريخ يهود) وابسته به دوره بعد از اسارت يهود در بابل. |
Postfix |
پسوند، پسوندي. |
Postfix notation |
نشان گذاري پسوندي. |
Postform |
(بعد از ورقه كردن) بشكلي دراوردن ، فرم دادن. |
Postglacial |
وابسته بدوره بعد از عصر يخ بندان. |
Postgraduate |
وابسته به تحصيلا ت فوق ليسانس ، دانش اموخته. |
Posthaste |
پيك تندرو، فوري ، اني ، سريع السير، باعجله. |
Posthumous |
متولد شده پس از مرگ پدر (درمورد طفل)، منتشر شده پس از مرگ نويسنده. |
Posthypnotic |
ناشي از اثرات بعدي خواب مغناطيسي. |
Postiche |
مصنوعي ، متن اضافي ، زيور اضافي ، كلا ه گيس. |
Postilion |
(postillion) راهنما يا يساول پست ، پيشرو، منادي ، نوعي كلا ه زنانه. |
Postillion |
(postilion) راهنما يا يساول پست ، پيشرو، منادي ، نوعي كلا ه زنانه. |
Postimpressionism |
سبك هنري تجسم عين مناظر (مثل سبك هنري كوبيسم). |
Postlude |
قطعه موسيقي پايان ، اخر. |
Postmark |
مهر باطله تمبر پست ، تمبر را بوسيله مهر باطل كردن ، اثر مهر تمبر. |
Postmaster |
رءيس پست ، رءيس پست خانه. |
Postmeridian |
بعد از ظهر، وابسته به بعد از نصف النهار. |
Postmeridiem |
بعداز ظهر، پس از نيمروز (مخفف ان m.p). |
Postmillenarian |
(postmillennialist=) معتقد به ظهور ثانوي مسيح پس از هزار سال. |
Postmillennialist |
(postmillenarian=) معتقد به ظهور ثانوي مسيح پس از هزار سال. |
Postmortem |
پس از مرگ ، معاينه پس از مرگ ، مرده را معاينه وكالبد شكافي كردن. |
Postmortem |
پس از واقع ، پس از مرگ. |
Postmortem dump |
روگرفت پس از واقعه. |
Postnasal |
واقع در يا مربوط به عقب بيني ، فلش پشت سوراخ بيني سوسمار. |
Postnasal drip |
ابريزش از عقب بيني. |
Postnatal |
وابسته به بعد از تولد. |
Postnormalization |
پس هنجارسازي. |
Postnuptial |
وابسته به بعد از عروسي. |
Postoperative |
پس از عمل جراحي. |
Postorbital |
(تش.) واقع در پشت كاسه چشم. |
Postpaid |
مخارج پستي قبلا پرداخت شده ، پاكت تمبردار يا امانتي كه قبلا مخارج پست ان پرداخت ميشود. |
Postpartum |
(لا تين) پس از وضع حمل. |
Postponable |
بتاخير انداختني. |
Postpone |
عقب انداختن ، بتعويق انداختن ، موكول كردن ، پست تر دانستن ، در درجه دوم گذاشتن. |
Postponement |
تاخير اندازي ، تعويق ، موكول ببعد كردن. |
Postponer |
تاخير انداز. |
Postprandial |
بعد از نهار، بعد از ضيافت ، بعد از صرف شام. |
Postprocessor |
پس پرداز. |
Postscript |
ذيل نامه ، يادداشت الحاقي اخر نامه يا كتاب ، ضميمه كتاب (مخفف ان.S.P است). |
Posttraumatic |
پس ضربه اي ، واقع شونده پس از تصادف يا ضربه. |
Postulancy |
تقاضاي ورود بدين يا جمعيتي تازه ، جديد الورودي ، كانديد، نامزد انجام امري. |
Postulant |
جديد الورود، نامزد جديد، نامزد ورود بخدمت كليسا. |
Postulate |
تقاضا، درخواست ، ادعا، قياس منطقي ، بديهي شمرده ، لا زم دانستن ، قياس منطقي كردن ، فرض نمودن. |
Postulate |
انگاره ، پذيره ، مسلم فرض كردن. |
Postulation |
قياس منطقي ، بديهي شمردن. |
Postural |
وضعي ، كيفيتي. |
Posture |
وضع ، حالت ، پز، چگونگي ، طرز ايستادن يا قرار گرفتن ، قرار دادن. |
Postvocalic |
بلا فاصله بعد از حرف با صدا. |
Postwar |
بعد از جنگ. |
postal clerk |
کارمند پستي |
postcode |
کدپستي |
postcode |
کدپستي |
postgraduate diploma |
مدرک کارشناسي ارشد |
posting |
ارسال |
postulated |
فرض شده |