Farsi Dictionary

Post

پست ، چاپار، نامه رسان ، پستچي ، مجموعه پستي ، بسته پستي ، سيستم پستي ، پستخانه ، صندوق پست ، تعجيل ، عجله ،ارسال سريع ، پست كردن ، تير تلفن وغيره ، تيردگل كشتي وامثال ان ، پست نظامي ، پاسگاه ، مقام ، مسلوليت ، شغل ، اگهي واعلا ن كردن.

Post

پست ، شغل ، پست كردن ، بديوار زدن.

Post chaise

(م.م.) كالسكه پست.

Post communion

دعاي بعد از عشاء رباني.

Post exchange

فروشگاه اختصاصي پادگان ارتش.

Post free

(postpaid=) بدون نياز به تمبر زدن.

Post hoc

(لا تين) پس از اين.

Post horse

اسب چاپاري.

Post indexing

شاخص گذاري بعدي ، فهرست سازي بعدي.

Post juvenal

بعد از جواني.

Post mortem

پس از واقع ، پس از مرگ.

Post mortem dump

روگرفت پس از واقعه.

Post obit

قابل اجرا پس از مرگ ، بعد از فوت.

Post office

پستخانه ، اداره مركزي پست.

Post processing

پس پردازي ، پس پردازش.

Post processor

پس پرداز.

Post road

(م.م.) جاده پستي ، جاده چاپارخانه دار.

Postage

حمل بوسيله پست ، ارسال پست ، مخارج پستي ، حق پستي ، تمبر پستي.

Postal

پستي ، وابسته به پستخانه.

Postal

پستي.

Postaxial

درپشت محور بدن.

Postbellum

(امر.) پس از جنگ.

Postbox

(mailbox=) صندوق پست.

Postboy

(lion، postinoil=) چاپار، چابك سوار نامه رسان.

Postcard

كارت پستال ، بوسيله كارت پستال مكاتبه كردن.

Postcardinal

(تش.-ج.ش.) واقع در پشت قلب.

Postclassical

مربوط به دوره بعد از كلا سيك.

Postconsonantal

(د.) بلا فاصله بعد از حرف بيصدا.

Postdate

بتاريخ ماقبل نوشتن ، تاريخ ماقبل.

Postdiluvian

(ز.ش.) وابسته به بعد از طوفان ، بعد از طوفان نوح.

Postdoctoral

پس از دكترا، مربوط به دوره فوق دكترا، درجه فوق دكتري.

Poster

ديوار كوب ، اعلا ن ، اگهي ، اعلا ن نصب كردن.

Poster color

شيشه محتوي ابرنگ وخمير رنگ.

Posterestante

(م.ل.) پستي كه در پستخانه ميماند تاگيرنده براي دريافت ان مراجعه كند، پست رستان.

Posterior

عقبي ، پسي ، عقب تر، ديرتر، خلفي ، بعداز، كفل.

Posterity

اولا د، اعقاب ، زادگان ، اخلا ف ، ايندگان.

Postern

درب عقبي ، راه فرار، واقع در عقب ، خلفي.

Postexilic

(درتاريخ يهود) وابسته به دوره بعد از اسارت يهود در بابل.

Postfix

پسوند، پسوندي.

Postfix notation

نشان گذاري پسوندي.

Postform

(بعد از ورقه كردن) بشكلي دراوردن ، فرم دادن.

Postglacial

وابسته بدوره بعد از عصر يخ بندان.

Postgraduate

وابسته به تحصيلا ت فوق ليسانس ، دانش اموخته.

Posthaste

پيك تندرو، فوري ، اني ، سريع السير، باعجله.

Posthumous

متولد شده پس از مرگ پدر (درمورد طفل)، منتشر شده پس از مرگ نويسنده.

Posthypnotic

ناشي از اثرات بعدي خواب مغناطيسي.

Postiche

مصنوعي ، متن اضافي ، زيور اضافي ، كلا ه گيس.

Postilion

(postillion) راهنما يا يساول پست ، پيشرو، منادي ، نوعي كلا ه زنانه.

Postillion

(postilion) راهنما يا يساول پست ، پيشرو، منادي ، نوعي كلا ه زنانه.

Postimpressionism

سبك هنري تجسم عين مناظر (مثل سبك هنري كوبيسم).

Postlude

قطعه موسيقي پايان ، اخر.

Postmark

مهر باطله تمبر پست ، تمبر را بوسيله مهر باطل كردن ، اثر مهر تمبر.

Postmaster

رءيس پست ، رءيس پست خانه.

Postmeridian

بعد از ظهر، وابسته به بعد از نصف النهار.

Postmeridiem

بعداز ظهر، پس از نيمروز (مخفف ان m.p).

Postmillenarian

(postmillennialist=) معتقد به ظهور ثانوي مسيح پس از هزار سال.

Postmillennialist

(postmillenarian=) معتقد به ظهور ثانوي مسيح پس از هزار سال.

Postmortem

پس از مرگ ، معاينه پس از مرگ ، مرده را معاينه وكالبد شكافي كردن.

Postmortem

پس از واقع ، پس از مرگ.

Postmortem dump

روگرفت پس از واقعه.

Postnasal

واقع در يا مربوط به عقب بيني ، فلش پشت سوراخ بيني سوسمار.

Postnasal drip

ابريزش از عقب بيني.

Postnatal

وابسته به بعد از تولد.

Postnormalization

پس هنجارسازي.

Postnuptial

وابسته به بعد از عروسي.

Postoperative

پس از عمل جراحي.

Postorbital

(تش.) واقع در پشت كاسه چشم.

Postpaid

مخارج پستي قبلا پرداخت شده ، پاكت تمبردار يا امانتي كه قبلا مخارج پست ان پرداخت ميشود.

Postpartum

(لا تين) پس از وضع حمل.

Postponable

بتاخير انداختني.

Postpone

عقب انداختن ، بتعويق انداختن ، موكول كردن ، پست تر دانستن ، در درجه دوم گذاشتن.

Postponement

تاخير اندازي ، تعويق ، موكول ببعد كردن.

Postponer

تاخير انداز.

Postprandial

بعد از نهار، بعد از ضيافت ، بعد از صرف شام.

Postprocessor

پس پرداز.

Postscript

ذيل نامه ، يادداشت الحاقي اخر نامه يا كتاب ، ضميمه كتاب (مخفف ان.S.P است).

Posttraumatic

پس ضربه اي ، واقع شونده پس از تصادف يا ضربه.

Postulancy

تقاضاي ورود بدين يا جمعيتي تازه ، جديد الورودي ، كانديد، نامزد انجام امري.

Postulant

جديد الورود، نامزد جديد، نامزد ورود بخدمت كليسا.

Postulate

تقاضا، درخواست ، ادعا، قياس منطقي ، بديهي شمرده ، لا زم دانستن ، قياس منطقي كردن ، فرض نمودن.

Postulate

انگاره ، پذيره ، مسلم فرض كردن.

Postulation

قياس منطقي ، بديهي شمردن.

Postural

وضعي ، كيفيتي.

Posture

وضع ، حالت ، پز، چگونگي ، طرز ايستادن يا قرار گرفتن ، قرار دادن.

Postvocalic

بلا فاصله بعد از حرف با صدا.

Postwar

بعد از جنگ.

postal clerk

کارمند پستي

postcode

کدپستي

postcode

کدپستي

postgraduate diploma

مدرک کارشناسي ارشد

posting

ارسال

postulated

فرض شده

Keyword

Criteria