Farsi Dictionary

Pop

زدن ، ضربت ناگهاني زدن ، بي مقدمه اوردن ، بي مقدمه فشار اوردن ، حمله كردن ، تركاندن ، باصدا تركيدن ، برهن گذاردن ، بسرعت عملي انجام دادن ، انفجار، تركيدن ، مشروبات گاز دار.

Pop

پراندن ، پريدن.

Pop off

وراج ، ناگهان ناپديدشدن ، جيم شدن ، مردن ، تركيدن.

Popcorn

ذرت بو داده ، چس فيل.

Pope

پاپ پيشواي كاتوليكها، خليفه اعظم.

Popery

(catholicism roman=) كليساي كاتوليك رم ، پاپ بازي.

Popeyed

داراي چشمان برامده ، چشم برامده.

Popgun

تفنگ بادي بچگانه ، (مج.) تفنگ خفيف.

Popied

خشخاش دار، كوكنار دار، خواب اور، منوم.

Popinjay

(ج.ش.) طوطي سبز رنگ ومنقار وپا قرمز، طوطي صفت ، ادم خودنما، ژستي.

Popish

وابسته بكاتوليك رومي ، شبيه كاتوليك ، پاپي.

Poplar

(گ.ش.) درخت تبريزي ، سپيدار، درخت صنوبر.

Pople

(popple=) خروش اب ، تلا طم اب ، قليان كردن ، قل قل يا جوش زدن اب.

Poplin

پوپلين ، پارچه زنانه پوپلين.

Poplitaeal

(تش.) وابسته به پس زانو، وابسته به حفره پس زانو، ركبي ، مربوط به ناحيه ركبي.

Popliteal

(تش.) وابسته به پس زانو، وابسته به حفره پس زانو، ركبي ، مربوط به ناحيه ركبي.

Popover

نان شيرمال.

Popper

ترك خورنده ، چيزي يا كسي كه صداي تپ تپ كند، اسلحه صدا دار، ذرت بودادني ، ظرف ويژه بو دادن ذرت.

Popple

(pople=) خروش اب ، تلا طم اب ، قليان كردن ، قل قل يا جوش زدن اب.

Poppy

(گ.ش.) خشخاش ، كوكنار.

Poppycock

(امر.) حرف مزخرف ، حرف توخالي.

Poppyhead

تزءيناتي بشكل سرگل شقايق كه درمعماري سبك گوتيك دركليساها بكار رفته ، گل اذين دسته اي.

Populace

(امر.) توده مردم ، عوام الناس ، سكنه ، جمهور.

Popular

محبوب ، وابسته بتوده مردم ، خلقي ، ملي ، توده پسند، عوام.

Popular front

اءتلا ف احزاب دست چپي وميانه رو (درمقابل حزب اكثريت)، جبهه ملي.

Popularity

جلب محبوبيت عامه ، محبوبيت ، معروفيت.

Popularization

اشتهار، تعميم ، محبوب سازي.

Popularize

مورد پسند عامه كردن ، معروف ومشهور كردن.

Popularizer

مشهور ومتداول كننده.

Populate

داراي جمعيت كردن ، ساكن شدن ، مسكون كردن.

Population

جمعيت ، نفوس ، تعداد مردم ، مردم ، سكنه.

Populous

پرجمعيت ، كثيرالجمعيت ، بيشمار، زياد، پر.

pop culture

فرهنگ عمومي

popped

ظهور

popping

ظاهر

popsicle

بستني چوبي - نوعي برند

populated

جمعيت ساکن - آباد - مسکوني

Populist

پوپوليست

populist 

مردمي

Keyword

Criteria