Farsi Dictionary

Planet

(نج.) سياره ، ستاره سيار، ستاره بخت.

Planet stricken

(struck planet) گرفتن نحوست سيارات ، وحشت زده ، ستاره زده.

Planet struck

(stricken planet) گرفتن نحوست سيارات ، وحشت زده ، ستاره زده.

Planet wheel

(مك.) چرخ دنده چرخان بدور محور.

Planetarium

افلا ك نما، سياره نما، ستاره ديدگاه.

Planetary

وابسته به سياره ، ستاره اي ، نجومي ، جهاني.

Planetesimal

كوچك ستاره ، اجرام كوچك و بي شمار اسماني ، سيارات صغار.

Planetoid

ستارك ، اجرام ستاره مانند، سياره اي شكل ، سياره اي.

planets

سياره

Keyword

Criteria