Planet |
(نج.) سياره ، ستاره سيار، ستاره بخت. |
Planet stricken |
(struck planet) گرفتن نحوست سيارات ، وحشت زده ، ستاره زده. |
Planet struck |
(stricken planet) گرفتن نحوست سيارات ، وحشت زده ، ستاره زده. |
Planet wheel |
(مك.) چرخ دنده چرخان بدور محور. |
Planetarium |
افلا ك نما، سياره نما، ستاره ديدگاه. |
Planetary |
وابسته به سياره ، ستاره اي ، نجومي ، جهاني. |
Planetesimal |
كوچك ستاره ، اجرام كوچك و بي شمار اسماني ، سيارات صغار. |
Planetoid |
ستارك ، اجرام ستاره مانند، سياره اي شكل ، سياره اي. |
planets |
سياره |