Farsi Dictionary

Peon

فراش ، غلا م ، ، پادو، پيك ، قاصد، پاسبان.

Peonage

استفاده از سربازهاي پياده در خدمت ، استفاده از غلا م براي كارهاي بندگي ، اعمال شاقه.

Peony

(گ.ش.) گل صد توماني.

Keyword

Criteria