Farsi Dictionary

Pa

(ز.ع.) بابا، پاپا.

Pace

گام ، قدم ، خرامش ، شيوه ، تندي ، سرعت ، گام زدن ، با گامهاي اهسته و موزون حركت كردن قدم زدن ، پيمودن ، (نظ.) با قدم اهسته رفتن ، قدم رو كردن.

Pacemaker

دستگاه تنظيم كننده ضربان قلب ، سرمشق ، راهنما، پيشقدم.

Pacemaking

رهبري ، پيشقدمي.

Pacer

گام زننده ، يورقه.

Pachyderm

(ج.ش.) جانور پوست كلفت(مثل كرگدن).

Pachydrmatous

پوست كلفت ، (مج.) ادم پوست كلفت و بيرگ.

Pacifiable

تسكين پذير.

Pacific

ارام ، صلح جو، (باحرف بزرگ)اقيانوس ساكن.

Pacification

تسكين دادن ، ارامش.

Pacificator

تسكين دهنده.

Pacificism

(pacifism) ارامش طلبي ، صلحجويي ، ايين احتراز از جنگ

Pacificist

(pacifist) صلح جو، ارامش طلب.

Pacifier

صلح جو، تسكين دهنده ، پستانك.

Pacifism

(pacificism) ارامش طلبي ، صلحجويي ، ايين احتراز از جنگ.

Pacifist

(pacificist) صلح جو، ارامش طلب.

Pacify

ارام كردن ، فرونشاندن ، تسكين دادن.

Pack

كوله پشتي ، بقچه ، دسته ، گروه ، يك بسته(مثل بسته سيگاروغيره)، يكدست ورق بازي ، بسته بندي كردن ، قرار دادن ، توده كردن ، بزور چپاندن ، باركردن ، بردن ، فرستادن.

Pack

بسته ، بقچه ، بسته كردن.

Pack animal

چهارپا، حيوان باربر.

Package

بسته ، عدل بندي ، قوطي ، بسته بندي كردن.

Package

بسته.

Package deal

مقاطعه در بست و خريد يكجا.

Packed

بسته اي ، بسته بندي شده.

Packer

عدل بند، بسته بند، حلب پركن.

Packet

بسته ، بسته كوچك ، قوطي (سيگار و غيره)، بسته بندي كردن.

Packet

بسته كوچك.

Packing

بسته بندي.

Packing

بار بندي ، عدل بندي ، بسته بندي ، هر ماده مورد كاربرد دربسته بندي.

Packing density

تراكم بسته بندي.

Packinghouse

(packingplant) محل بسته بندي اجناس ، كارخانه كنسرو سازي.

Packingplant

(packinghouse) محل بسته بندي اجناس ، كارخانه كنسرو سازي.

Packsack

كوله پشتي ، خورجين.

Packsaddle

پالا ن.

Packthread

نخ قند و قاتمه.

Pact

عهد، ميثاق ، پيمان ، معاهده ، پيمان بستن.

Pad

جاده ، معبر، دزد پياده ، اسب راهوار، پياده سفر كردن ،قدم زدن، زير پالگد كردن ، صداي پا، تشك ، هرچيز نرم ، لا يه ، پشتي ، اب خشك كن ، مركب خشك كن ، بالسشتك زخم بندي ، بااب و تاب گفتن ، لفاف كردن ، با لا يه نرم يا بالشتك پوشاندن.

Pad

دفترچه يادداشت ، لا يي ، لا يي گذاشتن.

Padding

لا يه گذاري.

Padding

لا يه ، بالشتك ، لفاف ، له سازي ، لگد مالي ، پيمايش ، لا يه گذاري.

Paddle

بيلچه ، پاروي پهن قايقراني ، پارو زدن ، با باله شنا حركت كردن ، دست و پا زدن ، با دست نوازش كردن ، ور رفتن ، با چوب پهن كتك زدن.

Paddle wheel

چرخ پره دار متحرك كشتي بخار.

Paddler

پارو زن.

Paddock

چرا گاه ، ميدان تمرين اسب دواني واتومبيل هاي كورسي ، حصار، در حصار قراردادن ، غوك.

Paddy

برنج اسياب نكرده ، مزرعه شاليكاري ، ايرلندي.

Paddywagon

(patrolwagon =) اتومبيل پليس.

Padlock

قفل ، انسداد، قفل كردن ، بستن.

Padre

پدر روحاني ، كشيش ، قاضي عسكر.

Padrone

(لا تين) اقا، صاحب ، مدير، ارباب.

Paean

پيروزي نامه ، رجز، پيروزي نامه نوشتن.

Paedogenesis

(ج.ش.) توليد مثل بوسيله نوزاد حشرات يا شفيره.

Pagan

كافر، مشرك ، بت پرست ، غير مسيحي.

Paganism

الحاد.

Paganize

كافر كردن ، مشرك كردن ، كافر و زنديق خواندن.

Page

پسر بچه ، پادو، خانه شاگرد، پيشخدمتي كردن ، صفحه ، برگ ، صفحات را نمره گذاري كردن.

Page

صفحه.

Page fault

نقص صفحه.

Page frame

قالب صفحه.

Page printer

چاپگر صفحه اي.

Pageant

صفحه نمايش ، نمايش مجلل وتاريخي ، مراسم مجلل ، رژه.

Pageantry

نمايش با شكوه ، نمايش پر جلوه.

Paginal

صفحه دار، صفحه يي.

Paginate

صفحه گذاري كردن ، صفحه بندي كردن.

Pagination

صفحه گذاري.

Paging

صفحه بندي.

Pagoda

بتكده ، ساختمان بسبك مخصوص چين و ژاپون ، پاگودا.

Pail

سطل ، دلو، بقدر يك سطل.

Pailett

(pailette) زينت الا ت بدلي مانند منجوق وغيره ، پولك.

Pailette

(pailett) زينت الا ت بدلي مانند منجوق وغيره ، پولك.

Pain

درد، رنج ، زحمت ، محنت ، درد دادن ، درد كشيدن.

Painful

دردناك ، محنت زا، ناراحت كننده ، رنج اور، رنجور.

Painstaking

رنجبر، زحمت كش ، ساعي ، رنج برنده.

Paint

رنگ كردن ، نگارگري كردن ، نقاشي كردن ، رنگ شدن ، رنگ نقاشي ، رنگ.

Painter

نگارگر، نقاش ، پيكرنگار.

Painting

نقاشي.

Pair

زوج ، جفت ، زن و شوهر، هر چيز دو جزءي ، جفت كردن وشدن ، جور كردن وشدن.

Pair

جفت.

Pairwise

دوبدو، جفت جفت.

Paisley

ساخته شده از پشم نرم ، كشميري.

Pajama

پيژامه ، لباس خواب.

Pal

يار، شريك ، همدست ، رفيق شدن.

Palace

كاخ ، كوشك.

Paladin

پهلوان افسانه يي.

Palaeoanthropic

وابسته به انسانهاي عصر قديم.

Palaestra

(در يونان و روم قديم) ورزشگاه ، استاديوم.

Palankeen

(palanquin) كجاوه ، تخت روان ، پالكي.

Palanquin

(palankeen) كجاوه ، تخت روان ، پالكي.

Palatability

دلچسبي ، دلپذيري.

Palatable

مطبوع به ذاءقه ، خوش طعم ، لذيذ، دلپذير.

Palatal

وابسته به كام ، وابسته سق ، دهاني ، كامي.

Palatalize

(در مورد حروف)از سق ادا كردن ، كامي كردن.

Palate

سق ، سقف دهان ، كام ، ذاءقه ، طعم ، چشيدن.

Palatial

كاخي ، مجلل.

Palatinate

ناحيه قلمرو كنت ، كنت نشين ، ساكن كنت نشين.

Palating

(تش.)استخوان كام ، وابسته بسق ، شبيه كاخ ، مجلل ، اميري كه داراي امتيازات سلطنتي بوده ، كنت نشين.

Palaver

گفتگوي مفصل ، مكالمه ، هرزه درايي ، وراجي ، پر حرفي كردن ، از راه بدر بردن ، چاخان كردن.

Pale

كمرنگ ، رنگ پريده ، رنگ رفته ، بي نور، رنگ پريده شدن ،رنگ رفتن ، در ميان نرده محصور كردن ، احاطه كردن ، ميله دار كردن ، نرده ، حصار دفاعي ، دفاع ، ناحيه محصور، قلمروحدود.

Paleethnology

مبحث شناسايي انسانهاي قديم.

Paleface

نژاد سفيد پوست ، نژاداريايي قفقازي(به تحقير).

Paleobotany

سنگواره شناسي گياهي.

pace of life

سرعت زندگي

paced

گام

pacemakers

ضربان ساز

Pacific Ocean

اقيانوس آرام

paid

پرداخت

painkiller

مسکن درد

Painless

بدون درد

pair off

جفت کردن

paired 

زوج

pairing

جفت شدن

pairs

جفت

Pakistan

پاکستان

palaces

کاخها

Palaeontology

فسيل شناسي

Palestinians

فلسطينيها

Pallette

پالت

palliative

تسکين دهنده

palm tree

درخت خرما

palpitations 

تپش قلب

panache

نمايي

Pancreatic

پانکراس

pancreatitis

پانکراتيت

pandas

پانداها

pandemics

بيماري همه گير - اپيدمي

panicked

دست پاچه

panicle

خوشه

panics

هراس

pant eater

خوار نفس نفس زدن

pantheist

وحدت وجود

panties

شورت

Panting

نفس نفس

paper clip

کلیپ اوراق

paper cup

ليوان کاغذي

papers

اوراق

parades

رژه

paradigmatic

نمونه

paradoxically

متناقض

paralegal

دستيار حقوقي

paralleled

به موازات

paralyzed

فلج - ناتوان

paramedic

پيراپزشک

paramedics

امدادگران

parameters

پارامترها - متغيرها - عوامل

paramount

برترين

paranoid

پارانوئيد

parched

خشک

Parenting

بچه داري

parents

پدر و مادر - والدين

paresthesia

a sensation of tingling, tickling, prickling, pricking, or burning of a person's skin with no apparent long-term physical effect.

Parks

پارک

paroled

قول شرف ، قول مردانه ، ازادي زندانيان واسرا بقيد قول شرف ، بقيد قول شرف ازادساختن ، قول شرف داده (درمورد زنداني واسير)، عفو مشروط.

partake

شريک شدن

partial integration

ادغام جزيي

partially

تا حدي

participated

شرکت

participative

مشارکتي

participator

شرکت کنندگان

Particles

ذرات

Particular

خاص

particular way

راه خاص

particularized

خاص

particularly

به ويژه

partly cloudy

تا حدودي ابري

pass on

انتقال

passed away

درگذشت

passions

احساسات

Passivate

to treat (a metal) to render the surface less reactive chemically.

passivating

اثر ناپذير ساختن

passphrase

عبارت عبور

pasta

پاستا

pasta 

پاستا

pastoral

معنوي

pastures

مراتع

patches

پچ - تکه - برنامه اي کوچه براي فيکس کردن نرم افزار

patently

آشکارا

pathogenic

بيماري زا

patios

پاسيو

patriot

وطن پرست

patriotic

وطن پرست

patronizing

سايه دار

patted

به طور ثابت - آهسته و آرام - نوازش

patterned

الگو

patterns

الگوها

paws

پنجه ها

pay attention

توجه

pay cycle

چرخه پرداخت

pay for

پرداخت هزينه براي

pay tribute

اداي احترام

paycheck

چک

payday

روز پرداخت

paying

پرداخت

payload

حمل بار

payment agreement

توافق پرداخت

payoff

پرداختن - عواقب - نتيجه

payout

پرداخت

Keyword

Criteria