Farsi Dictionary

Nation

ملت ، قوم ، امت ، خانواده ، طايفه ، كشور.

Nation state

حكومت متشكل از يك قوم يا يك ملت.

National

ملي ، قومي ، وابسته به قوم ياملتي ، تبعه ، شهروند.

National guard

گارد ملي.

National income

درامد ملي.

National park

باغ ملي.

Nationalism

ملت پرستي ، ملت گرايي ، مليت ، ناسيوناليزم.

Nationalist

ملت گراي ، ملت دوست ، طرفدار ملت ، ناسيوناليست.

Nationality

مليت ، تابعيت.

Nationalization

ملي سازي.

Nationalize

ملي كردن ، ملي شدن.

Nationwide

در سرتاسر كشور.

Nationally recognize

در سراسر کشور رسميت يا شناخته شده

Keyword

Criteria