Farsi Dictionary

Mist

مه ، غبار، تاري چشم ، ابهام ، مه گرفتن.

Mistakable

قابل اشتباه.

Mistake

اشتباه كردن ، درست نفهميدن ، اشتباه.

Mistake

اشتباه.

Mister

اقا (مختصر ان.mr است).

Misthink

اشتباه فكر كردن ، بد فكر كردن.

Mistime

غلط وقت گذاشتن ، بيموقع گفتن.

Mistletoe

(گ.ش.) داروش ، دارواش (album viscum).

Mistranslate

ترجمه غلط كردن.

Mistreat

بدرفتاري كردن ، دشنام دادن.

Mistress

بانو، خانم ، كدبانو، معشوقه ، دلبر، يار.

Mistrial

(حق.) محاكمه غلط، دادرسي پوچ وبي نتيجه.

Mistrust

بدگماني ، اطمينان نكردن به ، ظن داشتن.

Mistrustful

بدگمان.

Misty

مه دار، مبهم.

mistaken

اشتباه

mistreating

بدرفتار

Keyword

Criteria