فكر، خاطر، ذهن ، خيال ، مغز، فهم ، فكر چيزي را كردن ، ياداوري كردن ، تذكر دادن ، مراقب بودن ، مواظبت كردن ، ملتفت بودن ، اعتناء كردن به ، حذر كردن از، تصميم داشتن.
كاشف افكار ديگران.
كشف افكار ديگران.
متفكر، انديشناك ، در فكر.
بيفكر.
فکر
تفکر
توجه آگاهانه به حال
طرز فکر
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains