Farsi Dictionary

Meter

(metre) اندازه ، وسيله اندازه گيري ، مقياس ، ميزان ، كنتور، مصرف سنج ، وزن شعر، نظم ، سجع وقافيه ، متر، با متر اندازه گيري كردن ، سنجيدن ، اندازه گيري كردن ، بصورت مسجع ومقفي در اوردن.

Meter

متر، اندازه گير، سنجنده.

Meter kilogram second

مربوط به سيستمي كه در ان واحد طول متر وواحد وزن كيلو وواحدزمان ثانيه است.

meters

متر

Keyword

Criteria