Farsi Dictionary

Men

مردها، جنس ذكور.

Menace

تهديد، چيزي كه تهديد كننده است ، مخاطره ، تهديدكردن ، ارعاب كردن ، چشم زهره رفتن.

Menad

(maenad) (مذهب يونان) حوري زيبايي كه ملا زم ديونيسوس بوده ، زن باده گسار.

Menad

حوريان زيباي ملا زم ديونيسوس ، زنان باده گسار.

Menage

مديريت ، مسلوليت ، خانه داري ، خانواده.

Menagerie

نمايشگاه جانوران ، جايگاه دام ودد، دامگاه.

Mend

تعمير كردن ، مرمت كردن ، درست كردن ، رفو كردن ، بهبودي يافتن ، شفا دادن.

Mendable

اصلا ح پذير.

Mendacious

دروغگو، كاذب.

Mendacity

دروغگويي ، كذب.

Mendel's law

قانون وراثت مندل درمورد جانوران وگياهان.

Mendelism

عقايد مندل.

Mendiant

(mendicant) گدا، درويش ، دربدر، ساءل ، گدايي كننده.

Mendicant

(mendiant) گدا، درويش ، دربدر، ساءل ، گدايي كننده.

Menial

پست ، نوكر مابانه ، چاكر، نوكر، ادم پست.

Meningitic

مبتلا به مننژيت.

Meningitis

(طب) اماس پاشام مغز، مننژيت.

Meniscus

شيشه اي كه از يكسو گوژ واز سوي ديگر كاو باشد، (فيزيك) گوژي ياكاوي سطح اب درلوله ، (نج.) هلا ل ، نگارنده هلا لي.

Mennonite

فرقه اي از مسيحيان مخالف تعميد.

Menopausal

وابسته به ياءسگي.

Menopause

ياءسگي ، بند امدن قاعدگي ، ايست طمث ، سن ياس.

Menorah

شمعداني كه در كشتي هاي جنگي يهود بكار ميرفته.

Menorrhagia

(تش.) خونريزي رحم ، ازدياد خون در قاعدگي ، نزف الدم رحم.

Mensal

وابسته به ميز، ميزي ، سفره اي.

Mense

حس تميز، ظرافت ، نزاكت ، افتخار، پاداش ، نزاكت داشتن ، مزين ساختن.

Menses

طمث ، قاعدگي زنان.

Menshevik

عضو حزب سوسيال دمكرات روسيه.

Menstrual

وابسته به قاعده گي.

Menstruate

دشتان شدن ، قاعده شدن ، حيض شدن.

Menstruation

دشتان ، حيض ، قاعدگي زنان ، طمث.

Mensurability

قابليت اندازه گيري ، پيمايش پذيري.

Mensurable

قابل پيمايش واندازه گيري ، پيمودني.

Mensuration

پيمايش ، انصاف ، اندازه گيري.

Mental

دماغي ، روحي ، مغزي ، هوشي ، فكري ، رواني.

Mental deficiency

عقب ماندگي رواني وفكري.

Mentality

ذهن ، قوه ذهني ، روحيه ، طرز فكر، انديشه.

Mentally

فكرا، روحا، از نظر رواني.

Menthol

(ش.) جوهر نعناع خشك ، قلم مانتول.

Mentholated

نعناع دار.

Mention

ذكر، اشاره ، تذكر، ياداوري ، نام بردن ، ذكر كردن ، اشاره كردن.

Mentioner

ذكر كننده.

Mentor

ناصح ، مربي ، مرشد.

Menu

فهرست خوراك ، صورت غذا.

Menu

فهرست انتخاب.

menacing

شوم

menarche

نخستين قاعدگي

mentioned

نام برده

mentions

اشاره

mentorship

مشاوره

Keyword

Criteria