Farsi Dictionary

Maxim

پند، مثل ، گفته اخلا قي ، قاعده كلي ، اصل.

Maximal

وابسته به حداكثر، وابسته به ضرب المثل.

Maximal

بيشين.

Maximization

بيشينه سازي.

Maximize

بيشينه ساختن.

Maximize

به اخرين درجه ممكن افزايش دادن ، بحد اعلي رساندن ، بزرگ كردن.

Maximum

بيشترين ، بيشين ، بزرگترين وبالا ترين رقم ، منتهي درجه ، بزرگترين ، بالا ترين ، ماكسيمم.

Maximum

بيشينه ، حداكثر.

maximise

بيشينه ساختن

Keyword

Criteria