Farsi Dictionary

Mason

بنا، بناي سنگ كار، خانه ساز، عضو فراموشخانه ، فراماسون ، باسنگ ساختن ، بناكردن.

Mason jar

كوزه دهن گشاد.

Mason wasp

(ج.ش.) زنبور غير اجتماعي لا نه زي.

Masonic

وابسته به فراماسون.

Masonry

بنايي.

Keyword

Criteria