نگهداري كردن ، ابقا كردن ، ادامه دادن ، حمايت كردن از، مدعي بودن.
نگهداشتن ، برقرار داشتن.
نگهداشت پذيري.
نگهداشت پذير.
قابل نگاهداري.
نگاهدارنده ، مدعي.
حفظ کک و مک
نگهداري
حفظ
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains