راهنمايي ، هدايت ، نفوذ، عمده ، برجسته.
مقدم ، پيشتاز، عمده.
لبه مقدم.
ستاره زني كه نقش اول را درنمايش يا سينما بعهده دارد.
هنرپيشه مرد اول نمايش يا فيلم سينمايي.
صفر مقدم.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains