Farsi Dictionary

Leading

راهنمايي ، هدايت ، نفوذ، عمده ، برجسته.

Leading

مقدم ، پيشتاز، عمده.

Leading edge

لبه مقدم.

Leading lady

ستاره زني كه نقش اول را درنمايش يا سينما بعهده دارد.

Leading man

هنرپيشه مرد اول نمايش يا فيلم سينمايي.

Leading zero

صفر مقدم.

Keyword

Criteria