Lab |
(laboratory) ازمايشگاه. |
Labdanum |
ماده معطر تلخي كه از انواع لا دن بدست ميايد. |
Label |
برچسب ، اتيكت ، متمم سند يا نوشته ، تكه باريك ، لقب ، اصطلا ح خاص ، برچسب زدن ، طبقه بندي كردن. |
Label |
برچسب ، برچسب زدن. |
Labeled |
برچسب دار. |
Labeled file |
پرونده برچسب دار. |
Labial |
لبي ، شفوي واويخته به لبهاي فرج. |
Labialization |
اداي اصوات بصورت شفوي. |
Labialize |
حرفي را بصورت شفوي ادا كردن ، بصورت لبي ادا كردن. |
Labiate |
.(گ.ش.) داراي گلي كه لبه جامش شكافته ، وابسته بگياهان لب شكافته ، لب شكافته كردن لب دار كردن |
Labile |
ناپايدار. |
Labiovelar |
تلفظ شده بوسيله گرد كردن لبها (مثل تلفظ w)، حرف حلقي وشفوي ، لبي وملا زي. |
Labium |
(ج.ش.- تش.) لب زيرين حشره ، لبه صدف حلزون ، (گ.ش.) لب شكافته گلبرگ. |
Labor |
(labour) كار، رنج ، زحمت ، كوشش ، درد زايمان ، كارگر، عمله ، حزب كارگر، زحمت كشيدن ، تقلا كردن ، كوشش كردن. |
Labor camp |
اردوگاه كار. |
Labor union |
سنديكاي كارگري ، اتحاديه كارگري. |
Laboratory |
ازمايشگاه ، لا براتوار. |
Laborer |
كارگر، عمله. |
Laboring |
كار، كارگري ، رنجبر. |
Laborious |
زحمت كش ، ساعي ، دشوار، پرزحمت. |
Laborsaving |
تقليل دهنده زحمت كارگر، صرفه جويي كننده در ميزان كار. |
Labour |
(labor) كار، رنج ، زحمت ، كوشش ، درد زايمان ، كارگر، عمله ، حزب كارگر، زحمت كشيدن ، تقلا كردن ، كوشش كردن. |
Labyrinth |
شكنج ، لا بيرنت ، دخمه پرپيچ وخم ، ماز، پلكان مارپيچ ، (مج.) پيچيدگي ، چيز بغرنج. |
Labyrinthian |
پيچ وخم دار. |
Labyrinthine |
پر پيچ و خم ، پر شكنج. |
LABELING |
برچسب |