Farsi Dictionary

Kill

كشتن ، بقتل رساندن ، ذبح كردن ، ضايع كردن.

Killdeer

(ج.ش.) مرغ زيبا، مرغ باران (vociferus Aegialitis).

Killer

كشنده ، قاتل.

Killick

سنگرسنگي.

Killifish

(ج.ش.) ماهي كوچك اب شيرين از جنس كپور.

Killing

قتل ، توفيق ناگهاني ، كشنده (مج.) دلربا.

Killjoy

خرمگس معركه ، كسي كه عيش ديگري را منقص مي كند، سرخر

killed

کشته

Keyword

Criteria