Farsi Dictionary

Keep

نگاه داشتن ، اداره كردن ، محافظت كردن ، نگهداري كردن ،نگاهداري ، حفاظت ، امانت داري ، توجه ، جلوگيري كردن ، ادامه دادن ، مداومت بامري دادن.

Keeper

نگهدار، نگهبان ، حافظ.

Keeping

غذا، علوفه ، نگهداري ، توافق.

Keepsake

هديه يادگاري يادبود.

keep in touch

در تماس باشيد

keep off

حفظ کردن

keep on

حفظ - ادامه

keep track

پيگيري

keep up

ادامه دادن

keep up with

ادامه بده با - نگهدار با

Keyword

Criteria