حبس ، زندان ، محبس ، حبس كردن.
محبوس ، جنايتكار، زنداني.
فرار از زندان ، گريختن از محبس (بازور).
(jailor) زندانيان.
(jailer) زندانيان.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains