Farsi Dictionary

Jag

دندانه ، كنگره ، نوك ، برامدگي تيز، بريدگي ، خار، سيخونك ، سيخƒك ، دندانه دار كردن ، كنگره دار كردن ، چاك زدن ، ناهموار بريدن.

Jagged

دندانه دار، ناهموار.

Jaggery

شكر گور، شكر زرد.

Jaguar

(ج.ش) پلنگ خالدار امريكايي(once Felis).

Keyword

Criteria