Farsi Dictionary

Invert

برگشتگي ، برگرداني ، بالعكس كردن ، سوء تعبير، انحراف ، سخن واژگون ، قلب عبارت ، معكوس كردن نسبت.

Invertebrate

بدون استخوان پشت ، بدون ستون فقرات ، بي مهره ، غير ذيفقار، (مج.) نااستوار، بي عزم.

Inverter

معكوس كننده ، بر گرداننده.

invert look

نگاه معکوس

inverted

وارونه

Keyword

Criteria