Farsi Dictionary

Interdepend

بيكديگر متكي بودن ، بسته بهم بودن ، بهم موكول بودن ، مربوط بهم بودن ، وابسته بهم بودن.

Interdependence

(interdependency) اتكاء متقابل ، وابستگي.

Interdependency

(interdependence) اتكاء متقابل ، وابستگي.

Interdependent

وابسته (به يكديگر)، متكي يا موكول بيكديگر.

Interdependencies

وابستگي

Keyword

Criteria