Farsi Dictionary

Instruct

اموزاندن ، اموختن به ، راهنمايي كردن ، تعليم دادن(به)، ياد دادن (به).

Instruction

اموزش ، راهنمايي.

Instructive

اموزنده ، ياد دهنده.

Instructor

اموزگار، اموزنده ، ياد دهنده ، اموزشيار.

Instructress

اموزگار زن.

instructions

دستورالعمل

instructive

آموزنده

Keyword

Criteria