Farsi Dictionary

Inspect

سركشي كردن ، بازرسي كردن ، تفتيش كردن ، رسيدگي كردن.

Inspection

بازرسي ، تفتيش ، بازديد، معاينه ، سركشي.

Inspective

وابسته به تفتيش و بازرسي.

Inspector

بازرس ، مفتش.

Inspector general

بازرس كل.

Keyword

Criteria