Farsi Dictionary

Hurry

شتاب كردن ، شتابيدن ، عجله كردن ، چاپيدن ، بستوه اوردن ، باشتاب انجام دادن ، راندن ، شتاب ، عجله ، دستپاچگي.

Hurry scurry

(skurry hurry) دستپاچگي ، شتاب زدگي ، باشتاب انجام شده ، درهم وبرهم ، از روي دستپاچگي ، بطور درهم وبرهم.

Hurry skurry

(scurry hurry) دستپاچگي ، شتاب زدگي ، باشتاب انجام شده ، درهم وبرهم ، از روي دستپاچگي ، بطور درهم وبرهم.

hurry up

عجله

Keyword

Criteria