پوست ، پوست خام گاو وگوسفند وغيره ، چرم ، پنهان كردن ،پوشيدن ، مخفي نگاه داشتن ، پنهان شدن ، نهفتن ، پوست كندن ، (مج.) سخت شلا ق زدن.
بازي غايب شدنك يا غايب موشك.
نهانگاه ، مخفي گاه.
پوست بتن چسبيده ، خشكيده ، (مج.) كوتاه فكر، خودراي ، كوته نظر، خسيس.
زشت ، زننده ، شنيع ، وقيح ، سهمگين ، ترسناك ، مهيب ، مخوف
(د.گ.) اختفا، پنهانگاه.
پنهان
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains