لعاب ، لعاب شيشه ، مهره ، برق ، پرداخت ، لعابي كردن ، لعاب دادن ، براق كردن ، صيقل كردن ، بي نور و بيحالت شدن(درگفتگوي ازچشم).
لعاب - جداره دار شده
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains