Farsi Dictionary

Glaze

لعاب ، لعاب شيشه ، مهره ، برق ، پرداخت ، لعابي كردن ، لعاب دادن ، براق كردن ، صيقل كردن ، بي نور و بيحالت شدن(درگفتگوي ازچشم).

glazed

لعاب - جداره دار شده

Keyword

Criteria