Farsi Dictionary

Gest

(geste) حركت ، كار نمايان ، هم صحبت ، رفتار، قيافه ، اشاره.

Gestalt

تشكيل و تركيب چندعامل يا پديده فيزيكي وحياتي و روانشناسي براي انجام كار واحدو دست داده جزءي از كل شوند، معين بطوريكه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و يا شكلي كه از اين تركيب بدست ايد.

Gestalt psychology

(روانشانسي) مطالعه قوه ادراك و رفتار از نقطه نظر واكنش شخصي در برابر اموركلي.

Gestapo

(درالمان نازي) گشتاپو، سازمان پليس مخفي.

Gestate

در شكم داشتن ، ابستن بودن ، حمل كردن.

Gestation

ابستني ، بارداري ، حاملگي ، وابسته بدوران رشد تخم يا نطفه.

Geste

(gest) حركت ، كار نمايان ، هم صحبت ، رفتار، قيافه ، اشاره.

Gesticulate

با سر و دست اشاره كردن ، ضمن صحبت اشارات سر و دست بكار بردن ، باژست فهماندن.

Gesticulation

اشاره با سر و دست.

Gesticulative

وابسته به اشاره با سرو دست.

Gesticulator

اشاره كننده با سر و دست.

Gesture

اشاره ، حركت ، اشارات و حركات در موقع سخن گفتن ، وضع ، رفتار، ژست ، قيافه ، ادا.

gestational

بارداري

gestured

اشاره

gestures

حرکات - ژستها

Keyword

Criteria