Farsi Dictionary

Fusil

تفنگ چخماقي سرپر، ذوب شده ، قابل ذوب.

Fusile

تفنگ چخماقي سرپر، ذوب شده ، قابل ذوب.

Fusileer

(سابقا) تفنگدار، سربازي كه تفنگ چخماقي داشت ، (امروزه) هنگ تفنگداران ارتش انگليس.

Fusilier

(سابقا) تفنگدار، سربازي كه تفنگ چخماقي داشت ، (امروزه) هنگ تفنگداران ارتش انگليس.

Fusillade

اتش پي درپي ، شليك متوالي ، تيرباران.

Keyword

Criteria