Farsi Dictionary

Funk

هراس ، وحشت ، بيم ، ادم ترسو، بوي بد، كج خلقي ، عبوسي ،طفره زدن ، رم كردن بدبو كردن ، دود ايجاد كردن ، عصباني كردن.

Funk hole

پناهگاه موقتي ، استراحتگاه بي خطر.

Funkia

(lily plantain=) (گ.ش.) سوسن ژاپوني ، هوسته.

Funky

متوحش ، بوي ناه گرفته ، بدبو.

Keyword

Criteria