Farsi Dictionary

Friend

دوست ، رفيق ، يار، دوست كردن ، ياري نمودن.

Friendless

بي دوست.

Friendly

دوستانه ، مساعد، مهربان ، موافق ، تعاوني.

Friendship

دوستي ، رفاقت ، اشنايي.

friend

دوست

friends

دوستان - رفقا

Keyword

Criteria