Follow |
پيروي كردن از، متابعت كردن ، دنبال كردن ، تعقيب كردن ، فهميدن ، درك كردن ، در ذيل امدن ، منتج شدن ، پيروي ، استنباط، متابعت. |
Follow out |
بانجام رساندن ، اخذ نتيجه ، دنبال كردن. |
Follow through |
چيزي را تا اخر دنبال كردن ، بانجام رساني. |
Follow up |
پي گيري كردن ، تعقيب كردن ، دنباله داستان را شرح دادن ، تماس با بيمارپس از تشخيص يا درمان. |
Follower |
دنبالگر، پيرو. |
Following |
تعقيب ، پيروي ، زيرين ، ذيل ، شرح ذيل. |
followers |
پيروان |