Farsi Dictionary

Flaw

درز، رخنه ، عيب ، خدشه ، عيب دار كردن ، ترك برداشتن ، تند باد، اشوب ناگهاني ، كاستي.

Flawless

بي عيب.

flawed

ناقص

flaws

معايب

Keyword

Criteria