Farsi Dictionary

Fan

باد بزن ، تماشاچي ورزش دوست ، باد زدن ، وزيدن بر.

Fan

بادبزن ، پروانه ، بادزن ، پنكه.

Fan in

پهناي ورودي ، گنجايش ورودي.

Fan out

پهناي خروجي ، گنجايش خروجي.

Fanatic

شخص متعصب ، داراي احساسات شديد(مذهبي وغيره)، داراي روح پليد، ديوانه.

Fanatical

شخص متعصب ، داراي احساسات شديد(مذهبي وغيره)، داراي روح پليد، ديوانه.

Fanaticism

تعصب ، كوته فكري.

Fanaticize

متعصب كردن.

Fancier

خيال باف ، خيال باز.

Fanciful

خيالي ، پر اوهام.

Fancy

خيال ، وهم ، تصور، قوه مخيله ، هوس ، تجملي ، تفنني ، علا قه داشتن به ، تصور كردن.

Fancy dress

لباس بالماسكه ، بالماسكه.

Fancy free

عاري از خيال ، بي علا قه ، عاري از عشق.

Fancy man

ادم خيالپرور، جاكش ، جنده ، فاحشه.

Fancy women

ادم خيالپرور، جاكش ، جنده ، فاحشه.

Fancywork

توري دوزي ، حاشيه دوزي ، برودره دوزي.

Fane

(temple=) معبد، هيكل.

Fanfare

هياهو، نمايش در فضاي باز.

Fanfaronade

لا فزني ، خودفروشي.

Fanfold form

ورقه با تاي بادبزني.

Fanfole paper

كاغذ با تاي بادبزني.

Fang

دندان ناب ، دندان انياب (در سگ و مانند ان)، نيش.

Fanion

پرچم هنگ ، پرچم مساحي ونقشه برداري.

Fanlight

پنجره بالا ي در، پنجره نيم گرد كوچك.

Fanner

غربال يا اسبابي كه اشغال و كاه را بوجاري ميكند، بادبزن ، قرقي يا باز كوچك ، باد زننده.

Fantail

دم چتري ، كبوتر چتري.

Fantasia

(fantasie) اهنگ خيالي.

Fantasie

(fantasia) اهنگ خيالي.

Fantast

ادم خيالي ، نويسنده خيالپرست ، ادم دمدمي.

Fantastic

خيالي ، خارق العاده.

Fantastical

خيالي ، خارق العاده.

Fantastico

ادم مضحك ، ادم خيالي و خنده اور، وسواسي.

Fantasy

قوه مخيله ، وهم ، هوس ، نقشه خيالي ، وسواس ، ميل ، تمايل ، فانتزي.

Fantoccini

عروسك خيمه شب بازي.

Fantod

زور، فشار، حالت تحريك پذيري.

Fantom

.=motnahp

fans

طرفداران

fantasise

خيال پردازي

fantasize

خيال پردازي

Keyword

Criteria