بيرون انداختن ، منفصل كردن ، بزور خارج كردن.
قابل اخراج.
(expellent) خارج كننده ، دافع ، مسهل.
(expellant) خارج كننده ، دافع ، مسهل.
اخراج - بيرون راندن
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains