چشم داشتن ، انتظار داشتن ، منتظر بودن ، حامله بودن.
(expectancy) انتظار، اميد، توقع ، احتمال ، پيش بيني ، حاملگي ، بارداري.
(expectance) انتظار، اميد، توقع ، احتمال ، پيش بيني ، حاملگي ، بارداري.
ابستن ، درانتظار.
انتظار، چشم داشت ، توقع.
ارزش منتظره.
خلت(خلط)اور، اخلا ط اور، بلغم اور، كف اور.
انتظارات
انتظار ميرود
انتظار داشتن
انتظار
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains