Farsi Dictionary

Expect

چشم داشتن ، انتظار داشتن ، منتظر بودن ، حامله بودن.

Expectance

(expectancy) انتظار، اميد، توقع ، احتمال ، پيش بيني ، حاملگي ، بارداري.

Expectancy

(expectance) انتظار، اميد، توقع ، احتمال ، پيش بيني ، حاملگي ، بارداري.

Expectant

ابستن ، درانتظار.

Expectation

انتظار، چشم داشت ، توقع.

Expected value

ارزش منتظره.

Expectorant

خلت(خلط)اور، اخلا ط اور، بلغم اور، كف اور.

expectations

انتظارات

expected

انتظار ميرود

expecting

انتظار داشتن

expects

انتظار

Keyword

Criteria