Farsi Dictionary

Eros

كروب ، صورت كودك بالدار، (مج.) بچه قشنگ ، غراءزشهواني انساني ، نام دارگونه عشق درافسانه هاي يوناني(برابر باcupid درافسانه هاي رومي).

Erosible

(erodible) قابل سايش و فرسايش.

Erosion

فرسايش ، سايش ، فساد تدريجي ، تحليل ، ساييدگي.

Erosive

سايش دهنده ، فرسايشگر.

Keyword

Criteria