Farsi Dictionary

Entry

دخول ، ورود، راه ، راهرودر، مدخل ، ثبت دردفتر، چيزثبت شده ياواردشده ، قلم ، فقره.

Entry

ثبت ، فقره ، قلم ، دخول ، مدخل ، ادخال.

Entry block

كنده مدخل.

Entry condtion

شرط دخول.

Entry instruction

دستورالعمل دخول.

Entry keydoard

صفحه كليد ادخال ، صفحه كليد ورودي.

Entry point

نقطه دخول.

Keyword

Criteria