Farsi Dictionary

Dash

بسرعت رفتن ، بسرعت انجام دادن ، فاصله ميان دو حرف ، اين علا مت [ ƒ ]، بشدت زدن ، پراكنده كردن.

Dash

خط تيره.

Dashboard

(اتومبيل) داشبورد.

Dasher

ادم خودنما.

Dashing

بي پروا، زنده دل ، جذاب ، بي باك.

Keyword

Criteria