Crust |
كبره ، كبره بستن ، قسمت خشك و سخت نان ، پوست نان ، قشر، پوسته سخت هر چيزي ، ادم جسور و بي ادب. |
Crustacean |
(crustaceous=) (ج.ش.) خانواده خرچنگ ، رده سخت پوستان. |
Crustaceous |
(crustacean=) (ج.ش.) خانواده خرچنگ ، رده سخت پوستان |
Crustal |
پوستي ، قشري ، پوست ، قشر. |
Crustification |
قشربندي ، پوشش ، اندود. |
Crusty |
پوسته مانند، سخت ، (مج.) تند، خشن. |