Farsi Dictionary

Cool

چاييدن ، خنك ، سرد، خونسرد، خنك كردن ، ارام كردن.

Cool

خنك ، خنك كردن.

Coolant

سردكننده.

Cooler

سردكن ، خنك كننده ، كولر، دستگاه خنك كننده.

Coolie

حمال ، باربر.

Cooling

خنك سازي.

cool blooded

خون سرد

cool down

سرد

cooled

سرد شده

coolly

با خونسردي

Keyword

Criteria