Farsi Dictionary

Compile

همگرادني كردن.

Compile

گرداوردن ، تاليف كردن.

Compile and go

همگرداني و اجرا.

Compile time

هنگام همگرداني ، حين همگرداني.

Compile time error

خطاي حين همگرداني.

Compiler

همگردان.

Compiler

مولف ، گرد اورنده.

Compiler directive

رهنمود همگرداني.

Compiler generator

مولد همگردان.

Compiler language

زبان همگرداني.

Keyword

Criteria