Farsi Dictionary

Commute

تبديل كردن ، مسافرت كردن با بليط تخفيف دار، هر روزاز حومه بشهر وبالعكس سفركردن.

commuter

رفت و آمد کننده - کسي که بين خانه و محل کار در تردد است

Keyword

Criteria