Farsi Dictionary

Clap

كف زدن ، صداي دست زدن ، ترق تراق ، صداي ناگهاني.

Clapboard

قطعات چوب كه به مصرف روكوبي ميرسد، توفال سقف.

Clapper

زبانه زنگ ، كف زننده.

Clapperclaw

چنگ زدن ، پنجول زدن ، بدزباني كردن.

Claptrap

سخني كه براي ستايش ديگران بگويند.

clap hands

کف زدن دست

clapping

کف زدن

Keyword

Criteria